پرونده ی ناتمام به قلم الهه محمدی
پارت سی و ششم :
-بفرمایید یه نوشیدنی گرم در خدمت باشیم جنابِ بینام.
گرشا چینی بین ابروهایش انداخت:
-چرا بینام؟
-نگفتید اسمتون رو. واِلا با اسم مرد عنکبوتی جسارت نمیکنم به همچین شخصیتی.
ابروهای گرشا بالا پرید:
-اوه! نمیدوستم شاخص شدم. ایشالا که تَتَمَش نخورده به شاخصهی آلودگی!
دلوین دوباره خندید و دستش را سمت همان نقطه تکان داد:
-بفرمایید. هم صحبت میکنیم هم یه نوشیدنی
آمینا
00چقدر دوست دارم که حال گرشا خوب باشه